علاوه بر ویژگىهاى مناسب و بهداشتى فضاى فیزیکى مدرسه، در یک آموزشگاه دو فضاى دیگر نیز در تأمین بهداشت و سلامت جسم و روان دانشآموزان دخالت مىنماید. این دو فضا، یکى روشها و برنامههاى آموزشى است و دوم فضاى روانى حاکم بر مدرسه است در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر، مىتوانند الگوهائى از سیماى مدارس موفق را ترسیم نمایند. |
همانگونه که مىدانیم، یک تعامل پویا، بین بار ژنتیکى یا اطلاعات نهاده شده در سرشت دانشآموز بهعنوان توارث یا طینت و اطلاعات داده شده یا گرفته شده از محیط زیست بهعنوان تعلیم و تربیت، بهصورت دو نیرو و منبع حرکتى موازی، مجموعه واکنشهاى خود را در قبال مسائل زندگى مىسازند و هر چه عامل زمان بیشتر بر فرد بگذرد، میزان واحدهاى اطلاعاتى منشاء گرفته از منابع محیطى افزایش مىیابند و در تعامل این دو نیروى موازی، وزنه محیط، تأثیر بیشترى را اعمال مىکند. البته در این میانه، نقش محیطهاى بنیادى یعنى خانواده و زمینههاى تعلیم و تربیتى آن مستغنى از تأکید و گفتگو است. بنابراین با توجه به نقش منابع محیطى در رشد و تکامل و شکلگیرى شخصیت مناسب در دانشآموزان و زمینهسازى لازم جهت افزایش معلومات و شکوفایى استعدادهاى بالقوه در آنان، برقرارى شرایط فیزیکی، روشها و برنامههاى آموزشى و فضاى روانى مناسب در محیط مدارس امرى الزامى و اجتنابناپذیر مىنماید. بر این اساس اهم ویژگىها و خطوط مشترکى که در مدارس موفق، از نظر تأمین شرایط مذکور مىتوان مورد توجه قرار داد، بهشرح زیر قابل ذکر هستند: |
۱. در یک مدرسه موفق، تأکید مناسب و مشخصى بر موفقیت درسى دانشآموز وجود دارد و تا امکانات آموزشى لازم و افراد آگاه، علاقهمند و صمیمى بهکار تعلیم، عهدهدار امر تدریس در آن مدرسه نباشند، امکان برخوردارى و توفیق دانشآموزان ناچیز است. |
۲. در یک مدرسه موفق، از دانشآموزان انتظار مىرود که در زمینه کار و رفتار خود مسئول باشند و مدیر یا ناظم مدرسه گناه دانشآموزى را به حساب دیگر دانشآموزان منظور نکند. |
۳. در یک مدرسه موفق، میزان مشخصى از انضباط که بیشتر از طریق تشویق حاصل مىشود و نه از راه تنبیه، باید وجود داشته باشد. |
۴. در یک مدرسه موفق، معلمین آن در محیط آموزشى باید خود الگوهاى خوبى از اخلاق، رفتار، صداقت و دیگر صفات مطلوب آموزشى باشند. |
۵. در یک مدرسه موفق، باید روابط و اوقات معلم با دانشآموز چنان تنظیم شود که امکان پاسخگوئى به مشکلات شخصى دانشآموز را داشته باشد. |
۶. آموزگاران موفق یک مدرسه آنهائى هستند که با داشتن رفتار مثبت یعنى رابطه صمیمى و مطلوب با دانشآموز، مورد علاقه وى قرار گیرند. چون معلمانى که روشهاى توأم با ترس و تهدید، استهزاء، یأس و نومیدى را بهکار مىبرند به احتمال زیاد در مورد شاگردان خود ناموفقتر از گروهى هستند که از این روشها پرهیز مىکنند. |
۷. در یک مدرسه موفق، این واقعیت باید پذیرفته شده باشد که دانشآموزان متفاوت توانائىهاى یادگیرى متفاوتى دارند. لذا دانشآموز به خاطر آنچه به خوبى انجام داده تشویق مىشود ولى بهعلت اینکه کسى کارى را بهتر از او انجام داده تنبیه نمىگردد و یا مورد مقایسه تحقیرآمیز قرار نمىگیرد. |
۸. یک مدرسه موفق، با یک جریان دائمى و زنده، با خانواده دانشآموز در ارتباط است. |
۹. در یک مدرسه موفق، رابطه یکجانبه و از بالا به پائین که متأسفانه محور فکرى بیشتر آموزگاران است مردود و بهجاى آن کوشش براى ایجاد اعتماد به نفس و تقویت روحیه مستقل و سرزنده و صمیمیت با دانشآموز منظور شده است تا در پناه آن، نیروى بالقوه وى را در جهت ابتکار، تفکر و خلاقیت به حداکثر پتانسیل خود افزایش دهد زیرا براى اینکه بتوانیم با دیگران رابطه برقرار کنیم باید آنان را همرأى و همدل خود قرار دهیم. |
۱۰. معلمین یک مدرسه موفق باید در جریان زنده و مستمر تعلیم و تعلم بوده و در تمام مدت کارآموزشى خود از فراگیرندگان باشند. علاقه به تدریس، روحیه همکارى با دیگران در مدرسه، صبر و خودداری، آشنائى با اصول روانشناسی، شناخت قوانین رشد، یادگیرى و خصوصیات سنى گروههاى مختلف پسر و دختر، داشتن ظاهر آراسته، رعایت اعتدال در ارزشیابى شاگردان از جمله ویژگىهائى است که یک معلم موفق دارا مىباشد، و با این زمینهها مىتواند در تکوین شخصیت دانشآموز نقش مؤثرى داشته باشد. |
۱۱. مدیر یک مدرسه موفق، همهساله آموزشهاى منظم و مکررى را براى معلمین خود در دست طرح و اجراء مىگذارد که از طریق تشکیل کلاسهاى ویژه، تهیه مجلات مربوط به آنها و با ایجاد آموزشهاى ضمن خدمت مشخص و هدفدار هر چه بیشتر بتواند انگیزش، آگاهى و علاقهمندى آنان را در جهت پیشبرد برنامه و شکوفا کردن استعداد دانشآموزان فراهم کرده و ارتقاء دهند. چون شکوفائى قابلیتهاى بالقوه، در جریان یادگیرى میسر مىشود و یادگیرى در درون محیط روانى مناسب و فضاى آموزشى مطلوب تحقق مىپذیرد. |
نکته قابل توجه اینکه، مسئولین مدرسه در تربیت دانشآموز باید واقعبین بوده و انتظار ساخت مجدد شخصیت وى را نداشته باشد، بلکه باید تلاش نماید تا رشد شخصیت دانشآموز را در چارچوب الگوى شخصیتى که خانواده براى او ایجاد کرده است، به طرف عادات ارضاءکننده فرد و قابل قبول اجتماعى و شکوفائى استعدادها سوق دهد و چون رشد شخصیت و بلوغ فکرى بسیار کُند و تدریجى صورت مىگیرد، لذا کوشش روزانه معلمین و مسئولین مدرسه، در درازمدت مىتواند تغییرات مؤثرى در فرد بهوجود آورد.
مجله الکترونیکی ویستا |